سلام:
هرگاه دلتنگ می شوم به سراغ شما می آیم.
دوستان تازه وقدیمی مهربانم که حرفهای مراآنطور که دوست دارم می فهمید.
این روزها بیشتر از هر موقع دیگری به حضور گرم و نورانیتان احتیاج دارم.
با شمامیشود از ابرها عبور کرد و به ستاره ها و فرشته هایی رسید که طبق طبق برایت سلام می آورند.
باور کن یاد شما و شوق نام عزیزتون پرستوها رادر لا به لای واژه هایم لانه ساخته اند. گاهی آنقدر آرامم و خودم را به شما نزدیک میبینم که انگار میتوانم همه حرفهای نا گفته ات را از روی صفحه دلم بخوانم. .. . نمیگویم به آرامش رسیده ام... مگر میشود عاشق بود و دلتنگ نبود. دریا به موج هایش زنده است وگرنه با مرداب چه تفاوتی دارد؟
با تو هر نفس غنیمت ٫باتو هر لحظه یک دنیا
تو که خوب می شنوی و خوب دل می دهی و خوب از خودت و دنیایی که برای خود ساخته ای دفاع می کنی. تو که جدال را شیرین و گوارا می کنی و احساس بودن و نفس کشیدن را در من تقویت می کنی.
این روزهااحوالم به گونه دیگری است.یکنواختی و روزمرگی پریشانم کرده است. در دنیایی که هر روزش مثل هم است.دیروز و امروز و فردایی که دربی اعتنایی آدمهاگم شده و حتی دل و رمق تعارف های همیشگی راهم گرفته است...
پس دل تنگی های همیشگی ام را فراموش کن.
دوست من فرصتی می خواهم تا با تو به دور دست سفر کنم تا شاید با سفر به گذشته نگذشته بتوان کمی از حال و امروز دور شد.
نگو که گذشته گذشته است و از خیال و اوهام بیرون بیا.ببین...ببین که اندوه امروز با رفتن به آن دنیاچگونه شیرین می شود!!! دوره می کنیم شب و روز را؛؛خرسند نیستیم اما همچنان می پاییم و می پوییم.
افسوس می خوریم ودرعین حال امیدواریم.ناامیدیم ودرعین حال ادامه می دهیم....تلخیم و می خندیم!!!دل به دنیای کوچکمان خوش کرده ایم و هر روز می پنداریم که تاب نمی آوریم...اما همچنان تاب می آوریم....تاب می آوریم اما می ترسیم.
فعلا باهاتون خدا حافظی می کنم ولی می ترسم از خیلی چیزا که گفتن داره براتون
به خدا نمی دونم چی برای این نوشته بگم فقط از نثر روون ودلنشینش خوشم اومد .. و وبلاگ جای خوبی برای گفتن درد دل هاست.. شاید کسی درک کنه......
موفق باشی ...
به امید دیدار..............
سلام..وبلاگ جالبی داری وقت کردی به وبلاگ ماهم سری بزن ..با تبادل لینک موافقی ..باتشکر
منم خوشحالم
سلام...این همه کار انجام میدیم؟.............ولی همش تکراری شد که...ای بابا..اگه روزای زندگی اکثر آدما بخواد نوشته بشه همش تکراری......ولی چرا؟......
بهر بیان که تو خواهی سخن بگو با من .... که آشنا به زبان تمام دلهایم
نازی جان درود..خوب مینویسی بازهم تیز تر موفق باشی
سلام عزیزد لم ... اخه تو کجایی ... نمیدونم ولی هیچکی حق نداره یه دفعه بزاره و بره ... پس کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا نمینویسی .. چرا هیچی نمیگی ....نمیگی ما هم یه دل کوچولو داریم که به اندازه یه دریا نگرانت شده ..
اختیار دارین .
ادامه بده . به من هم سر بزن .
شاد باشی .
=============================
K@HOo
احساسی که من دارم این روزا اینه
سلام نازنین خانم...
وبلاک زیبایی داری...
حرفاتم درد دل خیلیهاست که تکرار همشون میشه یه جور زندگی...
یه زندگی که به خاطر خلاهای متعدد کسل کننده شده..
اگه خواستی بیا پیشم شاید یه کم از دلتنگیهات کاسته بشه...
پاینده باشی...
یا حق.
سالم و سربلند باشین
سلام عزیزم خوبی
به دلم نشست امیدوارم هیچ وقت نشی و همیشه شاد شاد باشی به ستاره های آسمون نگاه کن خیلی وقتها جبران نامهربونی رو چشمکه یه ستاره به شادی تبدیل می کنه
خوش باشی عزیزم
به تمام اون حرف هایی که نوشتی با اون شدت و حدت اعتقاد داری ؟ حضور گرم و نورانی ؟! ....
من ، هر وقت دلم تنگ میشد ، دفتر خاطراتمو باز میکردم ... مینوشتم ...
تا اینکه وبلاگمو باز کردم ...
اما ، حالا دیگه ، وبلاگ هم جواب دلتنگی هامو نمیده ...
دلم ، دوباره هوای دفتر خاطراتمو کرده ...
تو بگو خودت بگو - دل بیدل چه جوری این همه طاقت بیاره
ها پس چطوری نمی دونم خستگیم زیاد
سلام نازنین جان.
مرسی اومدی پیشم. منم از دوستی با تو خوشحال می شم.
بازم بهم سر بزن.
قربانت
عزیزم بازم میام بشرطی تنهام نزاری
سلام:انسان در هر کجا و در هر حال و در هروضعی که باشد میتواند شهد زندگانی را شیرین و گوارا سازد ، ما می توانیم در حین بروز اندوه و یکنواختی و تکرارها در جستجوی درمان آن باشیم
بهر بیان که تو خواهی سخن بگو با من .... که آشنا به زبان تمام دلهایم
سلام خوبی نازنین جان . ممنون که به من و ویدا سر زدی متن قشنگ و خوشگلی نوشتی . وبت چه نازه :) منم امروز و فردا آپدیت می کنم . دوست داریم . سهیل و ویدا
فقط میدونم تا درد مشترکی نباشه این حس مشترک سراغ ادم نمیاد ... نگرانم و منتظر
عزیز دوباره ادرس تو بنویس هرکاری کردم نیومد
سلام وبلاگت خیلی خوبه فکر کنم نویسنده ای یا شاعری چون هرکسی نمی تونه از این چیزا بگه به هر حال خیلی لذت بردم در ضمن مرسی از این که تو وبلاگم نظر دادی بازم بهت سر میزنم ... فعلا خدانگهدار
شاید م عاشق
سلام خانم دلم هواتو کرده بود کجایی نیستی عشق به تو میگن کی دلتو می تونه بشنه خودم می شکونمش
مواظب خودت باش بهت سر می زنم
دوست خوبم خوشحال میشم بتونم ذره ای از دلتنگی ات رو کم کنم... در ضمن رنگ وبلاگت خیلی آرامبخشه...
یاسمن خانومم بی شک که می تونی
یار نازنینم ٬ درود وسپاسم پیشکش. کلام معوجی است و تلاش قلمی ناتوان تقدیم به آستان شما:
به زنده ماندن محکومم من
اما هنوز هم
میان بیداری سایه های ترس
وروزهای تلخی قند
لبخند را به مثابه یک وظیفه میدانم
کلامم مفصل شد ٬ پوزش. فی البداهه آمد و مملو از ناصواب. به هر روی بپذیرید. آرزویم دیدار دوباره تان در تلخ نوشت. برنا و عاشق باشید.
حمید رضا منم به زنده ماندن محکومم کرد
سلام نازنین جان من وبلاگت را در وبلاگ جدید خودم لینک کردم .
میتونی یه سری هم به من بزنی حالا ممکنه به دردت بخورم.
اگه بیای خوشحال میشم .
فعلاْ خدا نگهدار
سلام ...به هر بهار می شویم پاییز ..به هر سکوت دلی پر از حرف ...سهم خود را از زمانه بسیار می دانیم ..اما به کمش قناعت میکنیم ...سکوت کن ..از عشق بگو ..از مانده ها و حتی از نمانده ها ...راستی ...(فرامرز) خوشحالم به این بلاگ اومدم وقت کردی سری به من بزن تا اگه مایل بودی لینکتو بزارم تو بلاگم
ولی من سکوت را در خویش جستجو نمی کنم در حرف ها یش جستجو می کنم
سلام نازنین جان٬ دروغ نگفته باشم٬ تقریبا" هر روز بهت سر می زنم٬ شاید فرصت نکنم نظر بدم ولی مطالبت رو کامل می خونم٬ موفق باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
مرصی خوشحالم
سلام عزیز .. میل شما رو خوندم .. ممنون از اینکه سر زدید .. حرفاتون رو هم میتونید تو میل بگید .. من قسمت نظرات رو به خاطر بعضی از مسائل برداشتم ..
سلام نازنین ...
عالی بود ... واقعا لذت بردم ...
خیلی ذلم برات تننگ شده بود ...
موفق باشی
سلام...وب زیبایی دارین..و خیلی حرفاتون به دل میشینه...به خونه این حقیر هم پا بزارید...یا حق..
درود و سلام خدمت شما نازنین دوست داشتنی.
چقدر صمیمی مینویسید و دلنشین. احساس کردم که ما منید.
عزیزم از لحظه ها وسعتی بیافرین . و دلسرد مباش. به حضرت دوست توکل کن.
در ضمن ببخشیددیر خدمت رسیدم . نفر بیست وسوم شدن هم خیلی زور داره.
پاینده باشید و سر فراز
عزیز حس وحال من اینجوریاس !!انگاری ازیه جایی سقوط کردم!!حس میکنم زندگیم بدجوری دچار روزمرگی شده!!!خیلی سخت میگذره این ۲ روز دنیا....
چیزی نمیتونم بگم شاید امید چاره ساز باشه ....
مرسی که سرزدی:*
نازنینم سلام
اون چیزایی که با اون قلم قشنگت نوشتی قصه هر روز منه
افسوس می خوریم ودرعین حال امیدواریم.ناامیدیم ودرعین حال ادامه می دهیم....تلخیم و می خندیم!!!دل به دنیای کوچکمان خوش کرده ایم و هر روز می پنداریم که تاب نمی آوریم...اما همچنان تاب می آوریم....تاب می آوریم اما می ترسیم.
عزیزم نترس و همه حر فاتو بگو منظریم واسه شنیدنش....
سلام.خوبی؟
موفق باشی .قربانت
سلام
چه قدر افسرده٫ شاعر میگه
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
این یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
شاد باش
نازناز خوبم....فریاد یادت نره...مشتت رافریاد کن..مادستهای فراوانیم..
نظر شما را در مورد وبلایگم دیدم و وبلایگ شما راهم دیدم
بسیار عالی بودودر این دنیای وا نفسا فریاد بزن